هر سال با نزدیک شدن به پاییز، تب فوتبال مجازی دوباره اوج میگیرد. بخاطر همین بهانه رفتیم سمت نقد و بررسی FC 26. اما امسال داستان کمی متفاوت بود. الکترونیک آرتز پس از جدایی پر سر و صدایش از فیفا، دومین نسخه از سری جدید خود، FC 26 را با وعدههایی بزرگ روانه بازار کرد: انقلابی در فیزیک توپ با تکنولوژی SphereCore، بازنگری کامل در هوش مصنوعی بازیکنان با سیستم NeuralNet AI و تجربهای بینظیر از اتمسفر استادیوم.
اما آیا FC 26 توانسته به این وعدهها عمل کند یا صرفاً یک آپدیت گرانقیمت برای نسخهی قبلی است که باگهای قدیمی را در بستهبندی جدید به ما تحویل میدهد؟ در این نقد و بررسی تخصصی، کالبدشکافی میکنیم که آیا EA Sports توانسته از زیر سایه سنگین نام «فیفا» خارج شود و هویتی مستقل برای خود بسازد یا همچنان در چرخهی تکرار و روزمرگی گرفتار است. با ما همراه باشید تا ببینیم آیا امسال ارزش دارد دسته بازی را به دست بگیریم یا بهتر است منتظر یک انقلاب واقعی بمانیم.

گیمپلی و فیزیک جدید: رقص توپ روی لبهی تیغ واقعگرایی و آرکید
بزرگترین ادعای EA برای FC 26، معرفی تکنولوژی SphereCore بود؛ سیستمی که قرار بود فیزیک توپ را متحول کند. باید اعتراف کرد که در لحظات ابتدایی، این تغییر کاملاً محسوس است. توپ دیگر آن شیء سبک و قابل پیشبینی همیشگی نیست.
وزن آن در پاسهای بلند، کاتهای فنی و حتی برخورد با تیرک دروازه، طبیعیتر به نظر میرسد. کنترل توپ در فضای محدود، به لطف این سیستم، چالشبرانگیزتر و در عین حال، رضایتبخشتر شده است. دیگر نمیتوان با یک آنالوگ، توپ را به سادگی به پای بازیکن چسباند. اما مشکل از جایی شروع میشود که این فیزیک جدید با موتور بازیسازی قدیمی و انیمیشنهای بازیافتی ترکیب میشود. در بسیاری از صحنهها، شاهد هستیم که بازیکنان برای رسیدن به توپی که طبق فیزیک جدید حرکت کرده، انیمیشنهای неестествен (غیرطبیعی) و تیکدار اجرا میکنند.
این تضاد بین فیزیک مدرن توپ و انیمیشنهای کهنه، تجربهای دوگانه ایجاد میکند: از یک سو از واقعگرایی توپ لذت میبرید و از سوی دیگر، حرکات رباتگونه بازیکنان شما را از بازی بیرون میاندازد. متأسفانه، همان باگهای همیشگی مثل برخورد بازیکنان به یکدیگر و افتادنهای مضحک، یا عبور توپ از پای مدافعان (که به نظر میرسد به یک “ویژگی” دائمی تبدیل شده)، همچنان با قدرت در بازی حضور دارند و نشان میدهند که هسته اصلی گیمپلی، علیرغم این زرق و برقها، تغییرات بنیادینی نداشته است.
هوش مصنوعی (NeuralNet AI) و تاکتیکها: هوشمند اما همچنان قابل پیشبینی
سیستم جدید NeuralNet AI قرار بود به بازیکنانی که توسط کامپیوتر کنترل میشوند، درک تاکتیکی عمیقتری ببخشد. در بخش دفاعی، این پیشرفت تا حدودی قابل مشاهده است. مدافعان بهتر فضاها را پوشش میدهند، سعی میکنند خط آفساید را هوشمندانهتر پر کنند و در موقعیتهای تک به تک، زاویه مهاجم را به خوبی میبندند.
این موضوع باعث شده تا گل زدن در درجات سختی بالاتر، به چالشی واقعی تبدیل شود. اما در فاز تهاجمی، هوش مصنوعی همچنان از همان الگوهای تکراری و قابل پیشبینی نسخههای قبل پیروی میکند. تیمهای تحت کنترل CPU، همچنان علاقه شدیدی به بازی در کنارهها، ارسالهای بیهدف و شوتهای از راه دور غیرمنطقی دارند. به ندرت شاهد یک حرکت ترکیبی خلاقانه از عمق دفاع یا یک تصمیم غیرمنتظره از سوی مهاجمان هوش مصنوعی هستیم.
این مسئله به خصوص در بخش Career Mode آزاردهنده میشود، جایی که پس از چند بازی، میتوانید به راحتی دست تمام تیمها را بخوانید. علاوه بر این، باگ معروف “دویدن مدافع کنار مهاجم بدون تلاش برای توپگیری” که سالهاست صدای طرفداران را درآورده، نه تنها رفع نشده، بلکه به نظر میرسد در FC 26 با شدت بیشتری خودنمایی میکند و لحظات frustating (ناامیدکننده) زیادی را برای بازیکنان رقم میزند.
آلتیمیت تیم (Ultimate Team): اعتیادآورتر، تجاریتر
شکی نیست که Ultimate Team همچنان قلب تپنده و ماشین پولسازی EA است. در FC 26، شاهد اضافه شدن مودهای جدیدی مانند “Rival Classics” هستیم که در آن باید با تیمهایی متشکل از اسطورههای یک باشگاه خاص به رقابت بپردازید. همچنین، سیستم شخصیسازی کارتها و استادیومها عمیقتر از همیشه شده است. اما در زیر این لایههای جدید، همان ساختار آشنای Pay-to-Win (پرداخت برای برنده شدن) با قدرت بیشتری خودنمایی میکند.
شانس دریافت بازیکنان سطح بالا از پکها به شکل محسوسی پایینتر آمده و بازیکنان را بیش از پیش به سمت خرید FC Points سوق میدهد. بازار نقل و انتقالات همچنان با رباتها و نوسانات عجیب دست و پنجه نرم میکند و ساختن یک تیم رقابتی بدون صرف هزینه واقعی یا ساعتها گرایند کردن طاقتفرسا، تقریباً غیرممکن به نظر میرسد.
در حالی که محتوای جدید جذاب است، اما تمرکز بیش از حد بر جنبه تجاری و نادیده گرفتن مشکلات پایهای این بخش، باعث شده تا آلتیمیت تیم بیش از هر زمان دیگری شبیه به یک کازینوی پر زرق و برق باشد تا یک حالت بازی فوتبالی متعادل و لذتبخش. این بخش برای تازهواردان بسیار بیرحم و برای بازیکنان قدیمی، تکراری و خستهکننده شده است.

Career Mode و سایر بخشها: غبارروبی جزئی، کمبود عمق
بخش Career Mode، چه در حالت مربی و چه بازیکن، امسال شاهد تغییراتی جزئی بوده است. سیستم جدید مذاکرات با مدیربرنامهها و اسپانسرها، لایهی جدیدی از مدیریت را اضافه کرده و کنفرانسهای خبری کمی پویاتر شدهاند. اما اینها تغییراتی سطحی هستند که نمیتوانند کمبود عمق استراتژیک این بخش را جبران کنند.
سیستم تمرینات همچنان تکراری است، پیشرفت بازیکنان جوان فرمول ثابتی دارد و تعامل با بازیکنان و هیئت مدیره پس از مدتی جذابیت خود را از دست میدهد. خبری از بازنگری اساسی در شبیهسازی مسابقات یا اضافه شدن ویژگیهای مدیریتی عمیقتر (مانند مدیریت تیمهای پایه یا ساخت و ساز استادیوم) نیست.
بخشهای Pro Clubs و Volta نیز با چند آیتم شخصیسازی جدید و یک سری تغییرات جزئی بهروزرسانی شدهاند، اما هسته اصلی آنها دستنخورده باقی مانده است. به نظر میرسد EA تمام تمرکز و منابع خود را روی Ultimate Team گذاشته و سایر بخشها را تنها برای خالی نبودن عریضه، با حداقل تغییرات ممکن، در بازی گنجانده است. این رویکرد، توهینی به آن دسته از بازیکنانی است که به دنبال یک تجربه آفلاین عمیق و طولانیمدت هستند.
کالبدشکافی و بررسی FC 26: ترازوی سنگین نکات مثبت و منفی
هر اثر بزرگی، مجموعهای از نقاط قوت و ضعف است و FC 26 نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای ارائه یک قضاوت عادلانه، باید این بازی را زیر ذرهبین تخصصی قرار داد و هر دو کفه ترازو را با دقت سنجید. در یک سو، نوآوریهای تحسینبرانگیزی قرار دارند که تجربه بازی را ارتقا میدهند و در سوی دیگر، ضعفهای ریشهداری که مانند زنجیر، پای این شبیهساز را بستهاند و مانع از پرواز کامل آن میشوند.
نکات مثبت: جرقههایی از نبوغ در تاریکی تکرار
1. فیزیک توپ SphereCore و تاثیر آن بر کنترل بازی:
بزرگترین دستاورد FC 26 بدون شک در حوزه فیزیک توپ است. تکنولوژی SphereCore صرفاً یک شعار تبلیغاتی نیست؛ بلکه یک تغییر بنیادین در نحوه تعامل بازیکن با توپ ایجاد کرده است. وزن توپ کاملاً محسوس است. وقتی با یک هافبک قدرتمند مانند رودری یک پاس بلند قطری ارسال میکنید، میتوانید سنگینی توپ و قوس واقعگرایانه آن را حس کنید. در مقابل، یک پاس چیپ فنی از مسی، سبکی و کات متفاوتی دارد.
این واقعگرایی، کنترل توپ در فضاهای بسته (Dribbling) را به یک هنر تبدیل کرده است. دیگر خبری از چسبیدن مغناطیسی توپ به پای بازیکن نیست. برای حفظ توپ زیر فشار پرس حریف، نیاز به استفاده دقیق از آنالوگ سمت چپ، سپر کردن بدن (L2/LT) و زمانبندی بینقص دارید. این سیستم جدید، مهارت بازیکن را بیش از پیش به چالش میکشد و گلهایی که پس از یک سلسله حرکات تکنیکی به ثمر میرسند، بینهایت رضایتبخشتر از گذشته هستند. این بهترین فیزیک توپی است که تا به امروز در یک بازی فوتبال از EA Sports دیدهایم و سنگ بنای فوقالعادهای برای آینده این سری محسوب میشود.
2. اتمسفر و گرافیک بصری: غرق شدن در هیجان روز مسابقه:
الکترونیک آرتز همواره در ارائه یک پکیج بصری چشمنواز استاد بوده و FC 26 این سنت را به اوج خود میرساند. استفاده از تکنولوژی HyperMotion V به همراه دادههای حجیم از مسابقات واقعی، باعث شده تا انیمیشنهای کلی بازیکنان (بهخصوص در صحنههای سینماتیک و میانپردهها) روانتر و طبیعیتر از همیشه باشند.
طراحی چهره بازیکنان سرشناس به شکل خیرهکنندهای دقیق است و جزئیات پیراهن، چمن استادیوم و حتی بازتاب نور در شرایط آب و هوایی مختلف، تجربهای نزدیک به تماشای یک مسابقه واقعی را ارائه میدهد. اما نقطه قوت اصلی، اتمسفر استادیومهاست. از تشویقهای هماهنگ و پرچمهای غولپیکر در سیگنال ایدونا پارک دورتموند گرفته تا سرود معروف “You’ll Never Walk Alone” در آنفیلد، همه چیز برای غرق کردن شما در هیجان بازی طراحی شده است.
منوهای جدید، رابط کاربری مدرنتر و بستهبندی گرافیکی مسابقات (مانند نمایش آمار و ارقام به صورت واقعیت افزوده روی چمن) همگی دست به دست هم دادهاند تا FC 26 از نظر بصری و حسی، یک محصول نسل نهمی تمامعیار به نظر برسد.
3. پیشرفت هوش مصنوعی در فاز دفاعی:
اگرچه هوش مصنوعی کلی بازی همچنان جای کار دارد، اما نمیتوان از پیشرفتهای محسوس آن در بخش دفاعی چشمپوشی کرد. به لطف سیستم NeuralNet AI، مدافعان تحت کنترل CPU دیگر به سادگی فریب یک پاس در عمق ساده را نمیخورند. آنها به صورت تیمی منسجمتر حرکت میکنند، فضاها را هوشمندانهتر پوشش میدهند و برای حفظ خط آفساید تلاش میکنند.
در موقعیتهای تک به تک، مدافعان به جای یورش بیمحابا به سمت مهاجم، سعی میکنند با حفظ فاصله مناسب، زاویه شوتزنی او را ببندند و منتظر بهترین لحظه برای تکل زدن بمانند. این موضوع باعث شده تا بازی در درجات سختی Legendary و Ultimate به یک چالش تاکتیکی واقعی تبدیل شود و دیگر نتوان با استفاده از چند الگوی تکراری و سرعتی، به راحتی به دروازه حریف رسید.
این پیشرفت، عمق دفاعی بازی را افزایش داده و بازیکن را مجبور به استفاده از تاکتیکهای متنوعتر برای شکستن خط دفاعی حریف میکند.

نکات منفی: میراث تلخ باگها و تصمیمات تجاری
1. تناقض گیمپلی و حضور پررنگ باگهای قدیمی:
مشکل اصلی FC 26، تضاد میان سیستمهای جدید و هسته قدیمی بازی است. فیزیک توپ SphereCore فوقالعاده است، اما وقتی با انیمیشنهای منسوخ و موتور برخورد (Collision Engine) قدیمی ترکیب میشود، نتایج فاجعهباری به بار میآورد. بازیکنان همچنان مانند رباتهای بیروح به یکدیگر برخورد میکنند، روی هم میافتند و انیمیشنهای عجیب و غریبی از خود به نمایش میگذارند.
باگ معروف “عبور توپ از پای مدافع” (که در جامعه بازیکنان به “Nutmeg Glitch” معروف است) نه تنها رفع نشده، بلکه به نظر میرسد به یک ویژگی دائمی تبدیل شده است. دروازهبانان در یک صحنه یک سیو ماورایی انجام میدهند و در صحنه بعد، یک شوت ساده را از زیر دستانشان رد میکنند. این عدم ثبات و حضور دائمی باگهایی که سالهاست همراه این سری هستند، نشان میدهد که EA به جای بازسازی بنیادین موتور بازی، تنها به وصله و پینه کردن آن مشغول است. این مشکلات، تمام زحمات بخشهای دیگر را زیر سوال میبرد و در لحظات حساس، میتواند تجربهای شدیداً frustating (اعصابخردکن) را رقم بزند.
2. استراتژی حریصانه در Ultimate Team و تضعیف سایر بخشها:
غیرقابل انکار است که Ultimate Team به ماشین پولسازی اصلی EA تبدیل شده و این تمرکز بیش از حد، به سایر بخشهای بازی آسیب جدی زده است.
در FC 26، این روند تجاریسازی به اوج خود رسیده است. سیستم پکها به گونهای طراحی شده که شانس دریافت بازیکنان سطح بالا بسیار پایین باشد و بازیکنان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به سمت خرید FC Points هدایت میشوند.
وجود کارتهای پرومو متعدد و رویدادهای بیوقفه، یک چرخه بیپایان از “ترس از دست دادن” (FOMO) ایجاد میکند که بازیکن را مجبور به گرایند کردن طاقتفرسا یا پرداخت پول واقعی میکند. در مقابل این تمرکز شدید، بخشهایی مانند Career Mode و Pro Clubs کاملاً به حاشیه رانده شدهاند. تغییرات این بخشها آنقدر سطحی و جزئی است که بیشتر شبیه به یک بهروزرسانی ساده به نظر میرسد تا یک ویژگی جدید. کمبود عمق استراتژیک در Career Mode، عدم وجود سرورهای پایدار در Pro Clubs و بیتوجهی کامل به درخواستهای چندین ساله طرفداران، نشان میدهد که EA هیچ علاقهای به سرمایهگذاری روی بخشهایی که درآمدزایی مستقیم ندارند، ندارد.
3. هوش مصنوعی تهاجمیِ قابل پیشبینی و تکراری:
در حالی که هوش مصنوعی دفاعی پیشرفت کرده، فاز تهاجمی CPU همچنان در الگوهای کهنه و قابل پیشبینی گرفتار است. تیمهای حریف، صرف نظر از سبک بازی واقعیشان، تمایل شدیدی به بازی از کنارهها و ارسالهای بلند دارند. به ندرت شاهد یک بازی ترکیبی خلاقانه از مرکز زمین، استفاده از تیکیتاکا یا یک تصمیم غیرمنتظره از سوی مهاجمان هستیم.
پس از انجام چند مسابقه، به راحتی میتوانید حرکات بعدی CPU را حدس بزنید و برای مقابله با آن آماده شوید. این مشکل، طول عمر بخشهای آفلاین مانند Career Mode را به شدت کاهش میدهد و بازی را پس از مدتی به یک تجربه تکراری و خستهکننده تبدیل میکند. به نظر میرسد سیستم NeuralNet AI بیشتر روی جلوگیری از گل خوردن تمرکز داشته تا خلق موقعیتهای هوشمندانه و متنوع؛ ضعفی که باعث میشود مسابقات در برابر هوش مصنوعی، فاقد هیجان و غیرقابل پیشبینی بودن یک مسابقه واقعی باشند.
عالی. این هم یک بخش تخصصی و مفصل در مورد قابلیتهای جدید فرضی بازی FC 26 که میتوانید به مقاله خود اضافه کنید. این بخش به صورت عمیق به تحلیل ویژگیهای جدید میپردازد.

بررسی قابلیتهای جدید FC 26: نوآوریهای پر زرق و برق یا تغییرات سطحی؟
هر ساله، الکترونیک آرتز با معرفی لیستی از قابلیتها و تکنولوژیهای جدید، تلاش میکند تا هیجان را به جامعه بازیکنان تزریق کند. FC 26 نیز از این قاعده مستثنی نیست و با سه عنوان بزرگ و چندین ویژگی کوچکتر به میدان آمده است: تکنولوژی فیزیک توپ SphereCore، هوش مصنوعی NeuralNet AI، و سیستم اتمسفر LiveCrowd Atmos. اما آیا این قابلیتها در عمل توانستهاند تجربه بازی را متحول کنند یا صرفاً نامهای جذابی برای تغییرات جزئی هستند؟ در این بخش، به کالبدشکافی دقیق این ویژگیهای جدید میپردازیم.
۱. تکنولوژی SphereCore: انقلابی در فیزیک و حس لمس توپ
بدون شک، مهمترین و تأثیرگذارترین قابلیت جدید FC 26، تکنولوژی SphereCore است. این سیستم، که جایگزین فیزیک قدیمی توپ شده، به طور کامل نحوه حرکت، چرخش و واکنش توپ به هر تماس را بازنویسی کرده است. برخلاف گذشته که توپ اغلب مانند یک شیء سبک و قابل پیشبینی عمل میکرد، SphereCore به آن وزن، اینرسی و شخصیت بخشیده است.
این تغییر در تمام جنبههای گیمپلی محسوس است. یک پاس زمینی محکم از سوی یک مدافع، روی چمن خیس به شکلی متفاوت از یک پاس نرم در هوای آفتابی سُر میخورد. وقتی یک شوت قدرتمند به تیرک دروازه برخورد میکند، لرزش و کمانه کردن توپ کاملاً طبیعی به نظر میرسد. اما اوج درخشش SphereCore در دریبلینگ و کنترل توپ است.
حالا برای حفظ توپ در فضاهای کوچک، باید به میکرو-حرکات آنالوگ و زمانبندی دقیق در استفاده از دکمه سپر کردن بدن (L2/LT) مسلط باشید. توپ دیگر به پای بازیکن نمیچسبد و هر لمس اضافه میتواند منجر به از دست رفتن آن شود. این سیستم، شکاف مهارتی بین بازیکنان حرفهای و تازهکار را افزایش داده و پاداش کسانی را میدهد که برای یادگیری ظرافتهای کنترل توپ وقت میگذارند.
هرچند این فیزیک جدید گاهی با انیمیشنهای قدیمی بازیکنان ناهماهنگ است، اما به تنهایی توانسته حس و حال بازی را به واقعگرایی نزدیکتر کند و یک قدم مثبت و بزرگ برای آینده سری محسوب میشود.
۲. هوش مصنوعی NeuralNet AI: قدمی به سوی دفاع تیمی هوشمند
دومین قابلیت بزرگ، سیستم هوش مصنوعی مبتنی بر یادگیری ماشین با نام NeuralNet AI است. ادعای EA این بود که این سیستم، درک تاکتیکی بازیکنان کامپیوتری را به سطح جدیدی ارتقا میدهد.
نتایج این سیستم، ترکیبی از موفقیت و شکست است. در فاز دفاعی، پیشرفت کاملاً قابل لمس است. تیمهای تحت کنترل CPU، دیگر به صورت خطی و ساده دفاع نمیکنند. مدافعان میانی (CB) و هافبکهای دفاعی (CDM) به صورت پویا با یکدیگر جابجا میشوند تا فضاها را ببندند. وقتی شما از یک جناح حمله میکنید، فولبک سمت مخالف به سمت مرکز متمایل میشود تا پوشش دهد؛ حرکتی که در فوتبال مدرن بسیار رایج است. این هوشمندی دفاعی، شکستن خط دفاع حریف را به یک پازل تاکتیکی تبدیل کرده و ارزش استفاده از حرکات ترکیبی و پاسهای حسابشده را بالا برده است.
متأسفانه، این هوشمندی به فاز تهاجمی منتقل نشده است. حملات CPU همچنان قابل پیشبینی و مبتنی بر الگوهای قدیمی (بازی از کنارهها و سانترهای بیهدف) است. به نظر میرسد NeuralNet AI بیشتر برای “واکنش” به حرکات بازیکن طراحی شده تا “خلق” موقعیتهای مبتکرانه. این عدم توازن باعث میشود که بازی در برابر CPU پس از مدتی جذابیت خود را از دست بدهد، زیرا شما در حال حل کردن یک معضل دفاعی هستید، اما خودتان با یک چالش تهاجمی هوشمند روبرو نمیشوید.
۳. سیستم LiveCrowd Atmos و منوهای جدید: غوطهوری در اتمسفر فوتبال
EA همیشه در زمینه ارائه و بستهبندی بصری قوی عمل کرده و FC 26 این روند را با معرفی سیستم LiveCrowd Atmos و بازطراحی کامل رابط کاربری (UI) ادامه میدهد.
سیستم LiveCrowd Atmos، واکنش تماشاگران را به اتفاقات بازی پویاتر از همیشه کرده است. وقتی در یک بازی حساس در دقایق پایانی به گل میرسید، صدای انفجار ورزشگاه و لرزش دوربین، هیجانی وصفناپذیر را منتقل میکند. در مقابل، اگر یک موقعیت مسلم گلزنی را از دست بدهید، صدای آه و حسرت تماشاگران را به وضوح میشنوید. این سیستم، به خصوص در ترکیب با گرافیک بصری فوقالعاده و طراحی دقیق استادیومهای لایسنسشده، تجربهای بسیار نزدیک به حضور در ورزشگاه واقعی را فراهم میکند. علاوه بر این، منوهای بازی کاملاً بازطراحی شدهاند. رابط کاربری جدید، سریعتر، مدرنتر و کاربرپسندتر است.
دسترسی به بخشهای مختلف مانند Ultimate Team، Career Mode و تنظیمات تیم، بسیار سادهتر شده و انیمیشنهای روان منوها، حس یک محصول نسل نهمی و پولیشخورده را القا میکند. این تغییرات اگرچه مستقیماً بر گیمپلی تأثیر ندارند، اما کیفیت کلی تجربه کاربری را به شکل محسوسی ارتقا دادهاند.
به طور خلاصه، قابلیتهای جدید FC 26 ترکیبی از یک نوآوری گیمپلی بنیادین (SphereCore)، یک پیشرفت نصفهونیمه در هوش مصنوعی (NeuralNet AI) و یک ارتقاء عالی در زمینه بصری و اتمسفر (LiveCrowd Atmos) هستند. این ویژگیها نشان میدهند که EA پتانسیل ایجاد یک تحول واقعی را دارد، اما برای رسیدن به آن نقطه، باید این نوآوریها را با رفع مشکلات ریشهای و قدیمی بازی همراه سازد

اما مشکل کجاست؟ کاخ شیشهای روی باتلاق گیمپلی
یکی از متناقضترین و شاید بحثبرانگیزترین بخشهای FC 26، بدون شک حالت Career Mode است. الکترونیک آرتز امسال با یک استراتژی مشخص به سراغ این بخش محبوب آمده: “ایجاد عمق ظاهری برای پوشاندن رکود هستهای”. در نگاه اول و با ورود به منوهای جدید Career Mode، حس میکنید با یک انقلاب روبرو هستید. سیستم جدید مذاکرات با مدیربرنامهها، اضافه شدن جزئیات مربوط به اسپانسرینگ، و درخت مهارتهای پیچیدهتر برای مربی، همگی نوید یک تجربه مدیریتی عمیق و پرجزئیات را میدهند. این حجم از تنظیمات و گزینههای جدید، به خصوص برای بازیکنان وفادار این بخش، میتواند بسیار هیجانانگیز باشد و این توهم را ایجاد کند که بالاخره EA به صدای طرفداران گوش داده و این بخش را متحول کرده است.
اما این پوستهی زیبا و پر زرق و برق، به محض ورود به زمین مسابقه و تجربه هسته گیمپلی، فرو میریزد. در واقع، اینجاست که متوجه میشویم یک کاخ شیشهای زیبا روی یک باتلاق ناپایدار ساخته شده است. چه فایدهای دارد که ساعتها برای مذاکره بر سر یک بند پاداش در قرارداد یک بازیکن وقت بگذارید، وقتی همان بازیکن در زمین به دلیل باگهای قدیمی و هوش مصنوعی ناقص، سادهترین تصمیمات را اشتباه میگیرد؟
چه اهمیتی دارد که یک سیستم تمرینی پیچیده طراحی کنید، وقتی مهاجم شما در موقعیت تک به تک، به دلیل انیمیشنهای معیوب، توپ را به اوت میزند یا مدافع شما به شکلی مضحک با دروازهبان برخورد میکند؟ حقیقت تلخ این است که این “پیشرفتها”ی مدیریتی، هیچ تأثیری بر مشکل اصلی بازی، یعنی گیمپلی پر از باگ و غیرقابل اتکای آن، ندارند.
در نهایت، بودن یا نبودن این جزئیات پیچیده مدیریتی تفاوتی در تجربه نهایی ایجاد نمیکند، زیرا محصول اصلی که فوتبال در زمین مسابقه است، همچنان از همان دردهای مزمن رنج میبرد.
به جای این شلوغکاریهای بیفایده در منوها، بهتر نبود EA منابع خود را صرف بهبود مسائل بنیادین میکرد؟ به جای اضافه کردن یک انیمیشن جدید برای کنفرانس خبری، چرا باگ عبور توپ از پای مدافع را برای همیشه رفع نکردند؟ به جای طراحی یک سیستم پیچیده برای روحیه بازیکن، چرا روی هوش مصنوعی تهاجمی کار نکردند تا از الگوهای تکراری خلاص شود؟
به نظر میرسد EA ترجیح میدهد به جای جراحی و درمان ریشه مشکل، با آرایش و گریم، ظاهر بیمار را موقتاً بهبود بخشد. از این منظر، یک رویکرد بسیار منطقیتر میتوانست تمرکز بر گسترش محتوای واقعی بازی باشد؛ یعنی اضافه کردن لیگها و تیمهای جدید. حضور لیگ قهرمانان آسیا، لیگهای معتبر آمریکای جنوبی یا حتی لیگهای دسته پایینتر اروپایی، میتوانست عمق و ماندگاری بسیار بیشتری به Career Mode ببخشد تا چند گزینه اضافی در منوی مذاکرات.
با این حال، نباید از یک ایده درخشان و بالقوه انقلابی در FC 26 به سادگی عبور کرد: ارائه دو سبک گیمپلی مجزا. معرفی حالتهای “شبیهساز واقعگرایانه” (Realistic Simulation) و “آرکید سریع” (Fast-Paced Arcade) یک تصمیم هوشمندانه و جسورانه است که میتواند طیف وسیعتری از مخاطبان را راضی کند.
حالت شبیهساز، با سرعت پایینتر، فیزیک سنگینتر توپ و تاکید بر بازیخوانی تاکتیکی، برای آن دسته از بازیکنانی طراحی شده که به دنبال یک تجربه فوتبالی عمیق و نزدیک به واقعیت هستند. در مقابل، حالت آرکید با سرعت بالا، حرکات نمایشی اغراقشده و گیمپلی هیجانی، برای کسانی مناسب است که میخواهند یک بازی سرگرمکننده و پرگل را با دوستان خود تجربه کنند.
این تفکیک، پتانسیل آن را دارد که به بسیاری از جدالهای قدیمی میان طرفداران پایان دهد و به هرکس اجازه دهد فوتبالی را که دوست دارد، تجربه کند. این ایده، شاید تنها نقطه واقعاً “خفن” و آیندهنگرانه در میان انبوهی از تغییرات سطحی و مشکلات ریشهای FC 26 باشد و نشان میدهد که هنوز امیدی به نوآوری در این سری وجود دارد.

سخن پایانی
FC 26 یک بازی پر از تناقض است. در یک سو، با ایدههای جدید و جذابی مانند فیزیک توپ SphereCore و پیشرفتهای جزئی در هوش مصنوعی دفاعی روبرو هستیم که نشان میدهد پتانسیل برای یک انقلاب واقعی وجود دارد. گرافیک، اتمسفر استادیومها و لایسنسهای پرتعداد نیز همچنان نقاط قوت انکارناپذیر بازی هستند.
تیم های قوی زیاد نیستن در این سری،اما ما لیستی آماده کردیم با عنوان بهترین تیمهای FC 26.
اما در سوی دیگر، این ایدههای نو در زندان یک موتور بازیسازی قدیمی، انیمیشنهای بازیافتی و باگهای کهنهای اسیر شدهاند که سالهاست گریبانگیر این سری هستند. تمرکز بیرویه بر جنبههای تجاری آلتیمیت تیم و بیتوجهی به بخشهای آفلاین مانند Career Mode، این حس را به بازیکن القا میکند که با یک محصول ناتمام و عجولانه طرف است که بیشتر به فکر جیب شماست تا ارائه یک تجربه فوتبالی کامل.
FC 26 نه یک فاجعه کامل است و نه آن جهش نسلی که منتظرش بودیم. این بازی بیشتر شبیه به یک آپدیت بزرگ و خوش آب و رنگ برای FC 25 است که متأسفانه، همان مشکلات بنیادی را به ارث برده است.
اگر از طرفداران پروپاقرص آلتیمیت تیم هستید و از تکرار لذت میبرید، شاید FC 26 برایتان سرگرمکننده باشد. اما اگر به دنبال یک شبیهساز فوتبال عمیق، نوآورانه و عاری از باگهای آزاردهنده هستید، باید بگوییم که انتظار شما امسال هم به پایان نرسیده است.
اما نظر شما چیست؟آیا FC 26 قدمی برای پیشرفت این سری بود؟
