فیلم Joker در سال ۲۰۱۹ با هنرنمایی بینظیر واکین فینیکس و کارگردانی تاد فیلیپس، تبدیل به یکی از برجستهترین آثار سینمایی قرن بیستویکم شد. این فیلم نهتنها در گیشه موفق بود، بلکه توانست برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شود و مخاطبان را با درامی روانشناختی و تلخ روبهرو کند که جامعهای بیمار را بهتصویر میکشید. اما در سال ۲۰۲۵، دنباله این فیلم با عنوان Joker: Folie à Deux اکران شد که با واکنشهای منفی گستردهای روبهرو شد. چرا چنین افتی رخ داد؟ در ادامه، به ۸ دلیل اصلی این شکست میپردازیم.
۱. تغییر ناگهانی و ناسازگار در ژانر
در سینما، تغییر ژانر یک ریسک بزرگ محسوب میشود؛ خصوصاً وقتی دنباله یک فیلم موفق ساخته میشود. جوکر ۱ یک درام تاریک با هسته روانشناختی بود، اما جوکر ۲ ناگهان به ژانر موزیکال قدم گذاشت. این تصمیم، نهتنها مخاطبان را غافلگیر کرد، بلکه ارتباط احساسی آنها با فضای تلخ و دردناک قسمت اول را قطع کرد. موزیکالهایی مثل La La Land یا Chicago از ابتدا در قالب خود تعریف میشوند، اما در اینجا، موزیکال مثل وصلهای ناهماهنگ به داستان چسبیده است.
۲. هارلی کوئین؛ از درام تا ملودرام فانتزی
ورود شخصیت هارلی کوئین به دنیای جوکر، در ظاهر فرصتی برای بسط جهان داستانی بود. اما نحوه ورود و نقشآفرینی او، بهجای غنی کردن داستان، آن را به حاشیه برد. رابطه عاشقانه بین جوکر و هارلی، بیش از آنکه بستر روانشناختی داشته باشد، به یک ملودرام موسیقایی تبدیل شد که حس و فضای فیلم اول را نابود کرد. شخصیت هارلی در دنیای Suicide Squad شکل گرفته؛ جهانی کارتونیتر و فانتزیتر. اما دنیای Joker واقعگرا و بیرحم است. این تضاد، باعث شکاف عمیق در انسجام دنیای روایی شد.
۳. افت چشمگیر در عمق روانشناختی
فیلم اول با دقت روانشناختی بیسابقهای شخصیت آرتور فلک را کالبدشکافی میکرد. ترکیب فشار روانی، فقر، بیتوجهی اجتماعی و تنهایی، به خلق جوکر منجر شد. اما در فیلم دوم، تمرکز روانشناختی جای خود را به نمادگرایی گنگ، خیالپردازیهای سوررئال، و صحنههایی با بار فرمی سنگین ولی بیمحتوا داد. دیگر جوکر را نمیبینیم؛ بلکه با نوعی شبح نمایشی از او مواجهیم. روان انسان واقعی در این فیلم غایب است؛ جایگزین آن، نوعی رقص تصویریست.

۴. همذاتپنداری؛ رابطهای که شکسته شد
یکی از جادویهای قسمت اول، این بود که تماشاگر حتی با یک شخصیت منفی، همدردی میکرد. ما درد آرتور را حس میکردیم، خشونتش را درک میکردیم و به نوعی سقوطش را قابل پیشبینی میدانستیم. اما در قسمت دوم، جوکر فقط یک مجنون است؛ نه درد دارد، نه ریشه، نه انگیزه واضح. مخاطب دیگر دلیلی برای درک یا همراهی ندارد. در واقع، بیننده بهجای اینکه با شخصیت پیش برود، صرفاً ناظر یک نمایش سرد و بیجان است.
۵. آشفتگی در ساختار و روایت
فیلمنامه جوکر ۲ ساختاری چندپاره دارد. استفاده مداوم از فانتزی، صحنههای ذهنی، تغییر زمان و مکان و پرشهای بیدلیل، باعث شده روایت انسجام نداشته باشد. در حالی که جوکر ۱ با روایتی خطی، مستندوار و آرام اما تلخ، بیننده را با خود میبرد، قسمت دوم با تکهتکهکردن روایت، حس آگاهی و درک را از تماشاگر میگیرد. این آشفتگی، نه تنها جذاب نیست، بلکه مانعی برای درگیر شدن با فیلم است.

۶. حذف کامل لایههای اجتماعی و طبقاتی
یکی از ارزشهای مهم فیلم اول، تحلیل وضعیت اجتماعی انسان معاصر بود. از درمان رهاشدهی روانی تا بیعدالتی اقتصادی و فاصله طبقاتی، جوکر ۲۰۱۹ جامعه را زیر ذرهبین میبرد. اما در قسمت دوم، هیچ نشانی از این مفاهیم نیست. تمرکز کامل روی عشق بیمارگونه بین آرتور و هارلی، به معنای نادیده گرفتن مسائل مهمی است که اثر اول را به شاهکار تبدیل کرده بود.
۷. شکست در جلب مخاطب عام
یکی از ویژگیهای فیلم اول، این بود که هم برای منتقدان جذاب بود و هم برای مخاطب عام. اما قسمت دوم تبدیل به اثری شده که فقط برای دوستداران سینمای تجربی یا موزیکالهای خاص جذاب است. صحنههای طولانی آواز، تصاویر نمادین بیشرح، و ساختار پازلی باعث شده بیننده عام از فیلم جدا شود. این موضوع در گیشه هم خودش را نشان داده: فروش پایین، بازخوردهای منفی، و کاهش علاقه عمومی.
۸. ساخت دنباله برای اثری که کامل بود
Joker فیلمی مستقل بود؛ از آن آثاری که یکبار ساخته میشوند و کامل باقی میمانند. اما طمع کمپانی و تلاش برای سودآوری بیشتر باعث شد دنبالهای ساخته شود که نهتنها به شخصیت اصلی خیانت کرد، بلکه اصل داستان را هم تضعیف نمود. گاهی اوقات، ادامه ندادن یک داستان، بهترین انتخاب ممکن است. جوکر باید همانجا تمام میشد؛ روی لبخند تلخ آرتور فلک، نه با یک آواز عاشقانه در تیمارستان.

تحلیل نهایی: جاهطلبی هنری یا انحراف از مسیر؟
در نهایت، Joker: Folie à Deux تلاشیست برای ارائه اثری هنری، متفاوت؛ اما این تلاش، با نادیده گرفتن عوامل موفقیت قسمت اول، بیشتر به انحرافی از مسیر اصلی تبدیل شد. فیلمی که با ژانر غلط، انتخابهای کارگردانی بحثبرانگیز و حذف مؤلفههای انسانی و اجتماعی، نهتنها یک تجربهی سینمایی لذتبخش نبود، بلکه نشان داد همیشه “تجربهگرایی” مترادف با “نوآوری موفق” نیست.
نظر خود را در مورد تحلیل فیلم جوکر: Folie à Deux به اشتراک بگذارید.

